منو

تاریخچه جراحی مغز و اعصاب

این مقاله را مطالعه کنید

 

تاریخچه جراحی مغز و اعصاب

هورسلی (Horsley Alexander Victor Sir)دومین شخصیتی است که پایه هاي جراحی مغز را بنا نهاده است. وي در سال 1877 به دنیا آمد و پدرش هنرمند معروفی بود و مادرش خواهر جراح معروف آقاي فرانسیس سیمور هولد بود که در هنر سیاه قلم شهرتی به سزا داشت. نام اول هورسلی را ملکه ویکتوریا تعیین کرد. هورسلی در بیمارستان دانشگاهی لندن (Hospital College University) آموزش جراحی را دید و براي بررسی و تحقیق در فیزیولوژي مغز و نخاع مدتها بر روي حیوانات کار کرد و در واقع او از همین راه جراحی مغز و نخاع را بطور عملی آموخت. زیرا قبل از او فقط ماسوان بود که گهگاه بر روي مغز عمل میکرد و چون کارهاي او بر روي مغز انتشار نیافته بود، لذا هورسلی نمیدانست که ماسوان به چنین اعمال جراحی مبادرت میکند که بتواند به گلاسکو برود و از نزدیک کارهاي او را روي مغز ببیند. هورسلی در سال 1886 به عنوان جراح در بیمارستان معروف و معتبر Square Queen Disease Nervous for Hospital National که در آن موقع به نام Squire Queen Epileptics and Paralyzed for Hospital National معروف بود، منصوب گردید. در این بیمارستان بود که هورسلی به همراه Ferrier David و Jackson Hughling پایه هاي تحقیقات براي مکانشناسی Localization Cerebral (مناطق مغزي) و جراحی صرع را گذاردند. تحقیقات هورسلی دربارة نوروآناتومی و نوروفیزیولوژي راهنمایی ارزنده براي مکانیابی محل ضایعات در کورتکس و ورود به دروازه جراحی مغز بود. همکاريهاي هورسلی در پیشبرد علم اعصاب و جراحی مغز و نخاع زیاد است.

1 - او اولین شخصیتی بودکه با تحریک الکتریکی نواحی مختلف کورتکس توانست کورتکس را از نظر فیزیولوژي بررسی کند، لذا اولین کسی بود که نواحی مختلف کورتکس را با توجه به کاربرد آن روي جمجمه مشخص نمود.

2 -  او توانست تغییرات الکتریکی نخاع را هنگامی که حمله صرع بوسیله تحریک الکتریکی کورتکس تولید میشود، ضبط کند.

3 - هورسلی با کوشش فراوان نواحی مختلف کامپول انترن را از نظر فیزیولوژي مشخص و نقشه آن را ترسیم نمود.

4 - هورسلی اولین پزشکی بود که با وارد کردن یک بادکنک به داخل جمجمه حیوان و وارد کردن هوا به داخل آن، فشار داخل جمجمه را بالا برد و اثرات ازدیاد فشار داخل جمجمه را بر روي فشار خون، تنفس و ضربان قلب بررسی نمود. این تحقیقات بعدها پایه و اساس تکنیک نارسایی قلبی – ریوي (Regurgitation Pulmonary – Cardio) گردید. در این جا بهتر است یادآوري شود که بعدها کوشینگ همین بررسی را نمود که به نام او معروف شد. در حقیقت در این تکنیک هورسلی بر کوشینگ تقدم دارد.

5 - هورسلی بررسی مفصلی دربارة اثر داروهاي ضد درد بر روي مغز که در جراحی مغز بکار میرفت، انجام داد.

6 - هورسلی اولین جراحی بود که انسیزیون منحنی را بجاي انسیزیون صلیب شکل بکار برد.

7 - هورسلی مصرف موم را براي کنترل خونریزي از لبه استخوان به جراحی معرفی نمود.

8 - اولین عمل جراحی روي نخاع براي برداشتن توموري که باعث فلج بیمار شده بود، توسط هورسلی انجام گرفت. این عمل در تاریخ پزشکی نیز ثبت شده است که خلاصه آن از این قرار است: بیمار مردي حدود 50 ساله بوده که به علت پاراپارزي به گاورز (Gowerse) نورولوژیست معروف از بیمارستان بین المللی (Hospital National) معرفی میشود. وي با معاینه دقیق مشخص میکند که علت فلج این مرد فشاري است که از ناحیه توموري در D8 به نخاع وارد میشود. گاورز (Gowerse)از هورسلی میخواهد که این بیمار را عمل کند و ایشان D8 را لامینکتومی میکند، ولی در آنجا چیزي نمیبیند. دستیار هورسلی در این عمل به نام بالنتین (Ballentine)به هورسلی توصیه میکند که یک فضا بالاتر را باز کند و ایشان چنین میکند و توموري از نوع مننژیوم را مشاهده میکند و آن را برمیدارد. حدوداً ده روز بعد از عمل از ناحیه عمل E.S.C خارج میشود که با پانسمان کاربولیک اسید آن هم متوقف میشود و بیمار با بهبود کامل مرخص میگردد. این شرح حال از این جهت جالب است که میبینیم با امتحان حس و حرکت گاورز (Gowerse) توانست محل ضایعه را مشخص کند و معلوم نیست که یک فضا بالاتر مربوط به اشتباه هورسلی بوده یا گاورز.

9 - هورسلی خصوصیات ادم پاپی را خوب میشناخت و رابطه آن را با بالا رفتن فشار داخل جمجمه شرح داده است.

10 - هورسلی اولین جراحی را براي کرانیوسینوستوزیس انجام داده است.

11 - او توانست گانگلیون گاسر را براي برطرف کردن درد عصب پنجم قطع کند.

12 -  وي اولین عمل مغز را براي برداشتن تومور در سال 1886 انجام داد که در آن زمان فقط 29 سال داشت. او شرح این عمل را به همراه دو عمل دیگرش در مقاله کلاسیکی تحت عنوان جراحی مغز (Surgery Brain) شرح داده است.

13 - اولین روش جراحی مغز جهت درمان صرع توسط هورسلی با برداشتن یک اسکار از روي کورتکس بیماري بود که دچار صرع بوده، انجام شد که این عمل بعدها راهنمایی براي دیگران شد که جراحی صرع را شروع کرده و آن را پیش بردند.

14 - او به همراه کلارك (Clarck) اولین دستگاه استریوتاکسی که به نام Frame Stereotaxic Clark Horsley معروف است را جهت کنترل و بررسی مغز میمون ساختند.

هورسلی در طول زمان کاري خود، واقعاً خود را وقف تحقیقات بر روي سیستم عصبی کرده بود. او جراحی با جرأت و پشتکار بود. شخصی مبتکر، نوآور و فعال که در مجاورت کارهاي علمی خود به محیط اجتماعی زمان خود نیز علاقمند بود. وي به شدت با مصرف الکل و سیگار مبارزه کرد و بشدت طرفدار حقوق زنان و بخصوص حق رأي براي آنان بود. براي تأمین درمان رایگان براي طبقه کارگر و نیازمندان فعالیت میکرد و با کوشش او مرض هاري در انگلیس ریشه کن شد. در سیاست فعال بود و چند بار براي نمایندگی در مجلس عوام خود را کاندید نمود، که موفق نگردید. هورسلی در سال 1902 به همراه ماسوان به دریافت لقب شوالیه مفتخر گردید. هورسلی پدري فداکار بود، متأسفانه فرزندش پرنس Siwald هنگامی که فقط 9 سال داشت دچار اپی لپسی میشود، پزشکان عمل جراحی را توصیه میکنند که البته چه کسی بهتر از هورسلی که این عمل را انجام دهد. هورسلی عمل جراحی را روي پرنس انجام میدهد، ولی متأسفانه حملات صرع بعد از مدتی باز میگردد. بعضیها معتقدند که عدم موفقیت هورسلی در درمان فرزندش باعث شد وي پیشقدم رفتن به بین النهرین در زمان جنگ جهانی اول شود. او در شهر العماره مشغول کار گردید و با جدیتی غیر قابل وصف به درمان مصدومین جنگ میپرداخت. وي احتمالاً به علت کار زیاد در محیطی گرم و نامطبوع بیمار میگردد و در تاریخ شانزدهم جولاي 1916 فوت میشود و جسد وي در شهر العماره در کنار رود دجله به خاك سپرده میشود. دربارة اولین عمل هورسلی که براي درمان صرع انجام شده است، میخوانیم که بیمار به علت ضربه مغزي دچار آسیب کورتکس گردیده که به دنبال آن دچار حملات صرع از نوع جاکسون میشود که غالباً با فرم (Epileptics Status) خاتمه می یافته است. وي این عمل جراحی را بدین صورت انجام میدهد که محل سیکاتریس روي کورتکس را به اضافه نیم سانتیمتر از مغز سالم اطراف آن را برمیدارد. بیمار بعد از عمل بهبودي کامل خود را بدست می آورد و نقص حرکتی نیز براي وي تولید نمیشود،  Jackson و Ferrier هر دو شاهد این عمل     بوده اند. زیرا این بیمار را جکسون به هورسلی معرفی کرده بود. موضوع جالب برداشتن قسمتی از مغز سالم اطراف سیکاتریس است که اگر اینکار را نمیکرد بعید بود که حملات صرعی قطع شود. علت آن هم آنطور که بعدها پنفیلد (Penphild) و فورستر (Foerster) نشان دادند نفوذ سلولهاي منتشر از محل سیکاتریس به داخل نسج سالم مغز توصیف گردیده است.

در تاریخ جراحی مغز آمده است که قبل از هورسلی سه جراح دیگر بوده اند که جراحی تومور مغز را انجام میداده اند:

1 -  ماسوان در سال 1879 در اسکاتلند

2 -  ریکمن گودل (Godlee Rickman ) در سال 1884 در لندن

3 -  دورانته (Durante )در سال 1884 در ایتالیا

 از این جهت عده اي ماسوان را در حقیقت پایهگذار و مبتکر جراحی مغز میدانند، ولی در مقابل گروهی نیز هورسلی را به حق، پدر جراحی مغز میدانند. بررسی این تفاوت عقیده و نظریه ها جالب است. چنانچه اگر فقط صرف عمل مغز را بخواهیم نقطه شروع جراحی مغز بدانیم، شکی نیست که بایستی اعتبار را به ماسوان بدهیم، ولی مسایل دیگر نیز مطرح است. درست است که هورسلی 7 سال بعد از ماسوان اولین جراحی مغز را براي برداشتن تومور انجام داد، ولی او قبل از آن در پایه گذاري جراحی مغز به عنوان یک دانش کامل که شامل بررسی فیزیولوژیکی هم جانبه مغز و نخاع میباشد بر سه نفر دیگر ارجحیت دارد. هورسلی جراحی مغز را به عنوان یک علم نه تکنیک به دنیا معرفی کرد. او اولین کسی بود که با توجه به فیزیولوژي مغز اولین عمل را براي درمان صرع انجام داد که کاملاً بر پایه هاي فیزیولوژي مغز و عملی بود و همین عمل وي بود، که بعدها جراحی صرع شروع گردید و پیشرفت کرد. وایلدر پنفیلد (Penfield Wilder ) در سخنانی که در سال 1971 به عنوان سخنران مدعو در Bartion Cushing Harvey ایراد کرد دربارة هورسلی چنین میگوید که اول در شناخت هورسلی و دوم در کوششی که براي پیدایش و رشد و تکامل جراحی مغز انجام شده است، جالب میباشد. پنفیلد میگوید: سال 1886 ،سالی است که باید بنام تولد جراحی مغز نامگذاري شود، زیرا در این سال بود که ویکتور هورسلی جراح جوانی با افکار فیزیولوژیکی به سمت جراح در بیمارستان

 بین المللی منصوب گردید. با این انتصاب پایه هاي علمی و عملی رشتهاي در جراحی به نام جراحی مغز بنیان گذاشته شد. او با تجربیات فراوانی که در فیزیولوژیک مغز در دورانی که در سمت استاد و سرپرست انستیتو براون که براي نگهداري حیوانات تأسیس شده بود، کسب کرده بود، توانست گامی بزرگ در شناخت ساختاري مغز انسان و بکار بردن این شناسایی ها در جراحی مغز بردارد. وي در این راه از کمک دانشمندانی صاحب نام مانند جکسون (Jackson Hughling ) گاورز (Gowers William ) و فریر (Ferrier David )که آن زمان درآن بیمارستان مشغول به کار بودند، برخوردار گردد. در اولین سال خدمتش در این بیمارستان ده عمل جراحی مغز انجام داد و وقت آزاد خود را مانند گذشته به مطالعه و تحقیق درباره صرع در انستیتو براون (Brown )میگذراند. هورسلی علاوه بر بیمارستان بین المللی در بیمارستان دانشگاهی (Hospital College University ) نیز کار میکرده و در آنجا بود که با کمک کلارك اولین دستگاه استریوتاکسی را بنام دستگاه کنترل و بررسی مغز میمون را ساخت. لازم به ذکر است که هورسلی ریاست انستیتو براون (Brown ) را در سال 1896 به چارلز شرینگتون (Sherington Charls )جوان واگذار کرد. او با تجربیات و دانشی که از کار در این انستیتو بدست آورده بود توانست با موفقیت محل قرار گرفتن ضایعات و یا تومورهاي مغز را شناسایی و با دقت کامل آنها را عمل نماید. در آن زمان سترون سازي در جراحی تازه شروع شده بود. از این جهت عفونت بعد از عمل قابل توجه بود، بطوري که میتوانست جراح جوان را از ادامه کار منصرف نماید، ولی او کار خود را ادامه داد. کاري که بیشتر شباهت به کار روي حیوانات در آزمایشگاه را داشت. در اینجا پنفیلد این سوال را مطرح میکند که چرا هورسلی این کار را کرد و چرا او نتوانست پیشکسوتی در جراحی مغز را که به حق سهم او بود براي خود نگهدارد؟ (منظور پنفیلد این است که هورسلی پیشکسوتی را به نفع کوشینگ از دست داد. آیا مشکل از خود او بود؟ یا از تشکیلات بیمارستانی که او در آن زمان کار میکرد؟ پن فیلد میگوید؛ درمدت سی سالی که هورسلی در بیمارستان بینالمللی کار کرد هیچگاه تختخواب یا قسمتی از بخش یا بخشی از بیمارستان در اختیار او قرار نگرفت. تختهاي بیمارستان بطور کلی در اختیار ادارهکنندگان بیمارستان قرار داشت که آنها آن تختها را فقط در اختیار نورولوژیستهاي سرشناس که در آنجا کار میکردند، قرار داده بودند و هرگاه یکی از آنان بازنشست میگردید، تختهاي او به نورولوژیست صاحب نام دیگري واگذار میشد. غیر از پرستار اطاق عمل که خاص او بود چیز دیگري از آن بیمارستان در اختیارش نبود. از اینرو بود که وي به بیمارستان دانشگاهی میرفت و در آنجا بخشی را در اختیار داشت، اما مشکلی این بود که در آنجا بیماري به او مراجعه نمیکرد؛ زیرا تمام بیماران به یکی از نورولوژیستهاي بیمارستان بین المللی معرفی میشدند و لذا او باید  منتظر میماند تا یکی از نورولوژیستهاي این بیمارستان او را براي انجام عمل جراحی به آن بیمارستان دعوت کند. ضمن اینکه او در چگونگی عمل جراحی که کجا را باز کند یا نکند، آزادي نداشت. این نورولوژیست بود که از او میخواست که چگونه عمل نماید، که شاید آن محل مورد موافقت هورسلی نبود ولی به ناچار بایستی آن را میپذیرفت. در سال 1896 یکی از نورولوژیستهاي بیمارستان بین المللی که خودخواهی کمتري داشت با هورسلی اظهار همدردي میکند و نامه اي به این مضمون براي او میفرستد. تو احتمالاً خوب میدانی من از ظلمی که در این بیمارستان با اختصاص ندادن چند تخت بیمارستانی به تو میشود، کاملاً آگاهم و از این جهت خیلی متأسفم. پنفیلد چنین ادامه میدهد: من فکر میکنم علت اینکه هورسلی بعد از چند سال به کارهاي اجتماعی پرداخت و توانایی و انرژي پایان ناپذیر خود را در آن راه بکار برد، همین بود. چه بسا اگر این بیمارستان تختهایی را در اختیار او قرار میداد او به کار خود در آنجا ادامه میداد و محققاً مکتب جراحی خاصی را بنام خود پایه گذاري میکرد. به احتمال دیگر هورسلی با تمام توانایی هاي خود نتوانسته بود اعتماد مدیران بیمارستان را به خود جلب نماید تا آنها او را قسمتی از خود بشناسند و براي او هم بخشی را اختصاص دهند. پنفیلد در این جا هیچ ذکري از خلق و خوي هورسلی نکرده است که آیا او اخلاق تندي داشته است که دیگران را از کمک به او باز میداشته است؟! شرح این واقعه مرا به یاد استادانمان آقایان پروفسور عاملی و پروفسور ابراهیم سمیعی میاندازد که مدتها مدیران دانشگاه تهران حاضر نبودند که رشتهاي بنام جراحی اعصاب را بپذیرند و بخشی را به آنها اختصاص دهند و به ناچار یکی در بیمارستان فیروزآبادي و دیگري در بخش آقاي پروفسور میر کار کردند تا بالاخره دانشکده ناگزیر گردید این رشته جراحی را به رسمیت بشناسد و بخشهایی را در اختیار آنان قرار دهد و آقاي پروفسور عاملی هنگامی توانست بخش جراحی اعصاب بیمارستان داریوش کبیر آن زمان را در اختیار گیرد که حاضر شد آستین بالا زند و بیمارستان را از روي خاك برافرازد و به پاس همین زحمت بود که بخشی به وي اختصاص داده شد. پنفیلد ادامه میدهد (من امروز این را در دفاع از هورسلی بیان کردم ولی متأسفانه خیلی دیر است و چه بهتر بود که خیلی زودتر از آن یادآوري میشد.) به هر حال هر چه بود و هر چه گذشت نام هورسلی به عنوان پدر جراحی اعصاب پذیرفته شده است.

نویسنده دکتر حسین صالح   (نشریه جراحی ایران)                                                                                                                                                                      ابزار جراحی

در این مقاله به تاریخچه پیشرفت و کشفیات جدید در زمینه جراحی مغز توسط هورسلی پرداخته میشود

اشتراک:

0 دیدگاه

هیچ نظری برای این مقاله ثبت نشده است.